باب ظهور مراتب مکنونات قلب در بیان صادق الائمه (ع) به شرح مرحوم علامه مصطفوی (ره)



در كتاب مصباح الشريعه آمده است: حضرت امام صادق(علیه السلام) فرمود: مكنونات قلب اهل عرفان روي سه اساس قرار مي گيرد: روي خوف و رجاء و محبت.
     اما خوف: پس آن اثر و فرع علم است.
    و اما رجاء: پس آن فرع و نتيجه حصول يقين است.
    و اما محبت: پس آن در اثر معرفت حاصل مي شود.
    و علامت خوف: فرار و پرهيز كردن است.
    و علامت رجاء: طلب و در خواستن است.
    و علامت محبت: اختيار كردن و برگزيدن محبوب است به چيزهاي ديگر.                                       

به عبارت روشن تر، هرگاه علم در سينه كسي حاصل شد و از عظمت و مقام طرف اطلاع پيدا كرد، قهراً از او خائف خواهد شد و چون خوف در دل او برقرار شد، از خلاف و عصيان پرهيز و خودداري كرد، از خطر و ضرر نجات خواهد يافت.                                                                                                           

و هرگاه نور يقين در قلب انسان تابيد فضيلت و صفات جود و كرم و لطف طرف را مشاهده خواهد كرد و چون توانست از فضائل و صفات برجسته طرف اطلاع پيدا كند، البته به لطف و فضل او اميدوار خواهد بود و چون حقيقت و حلاوت اميدواري را در خود يافت قهراً به مقام جست وجو و طلب خواهد آمد و هر كه در صدد طلب شد و در اين مرحله توفيق يافت مطلوب و مقصود خود را به دست خواهد آورد.
    

دست از طلب ندارم تا كام من برآيد    يا جان رسد به جانان يا خود ز تن برآيد 

 و هرگاه پرتو معرفت در باطن قلب جلوه گر گشت: نسمات محبت به هيجان و حركت آيد و چون نسيم محبت وزيدن گرفت و در سايه محبت و محبوب مانوس و آرام شد، محبوب خود را بر چيزهاي ديگر ترجيح و اختيار كرده و از فرمان و امر و نهي او پيروي نموده و اوامر و نواهي محبوب خود سعي وافي و مراقبت كرد به حقيقت و روح راز و نياز به محبوب خود رسد و از مقربان پيشگاه او محسوب خواهد شد.1 علم و يقين و معرفت هر يك در اينجا به معني خاص و مخصوص خود استعمال شده است.

شرح: معني مخصوص علم: علم پيدا كردن از راه ديدن آثار و علائم شيء است.
معني مخصوص يقين: يقين پيدا كردن به ديدن و مشاهده خود شيء است. 
معني مخصوص معرفت: معرفت شناختن شيء و صفات و خصوصيات او است.                                

پس مراتب و درجات شناختن پروردگار متعال بر اين سه درجه بوده و هر يك از اين مراتب سه گانه آثار و لوازمي دارد. كسي كه در تمام حركات و اعمال خود مراقب و محتاط و خائف بوده و از غضب و خلاف پروردگار متعال پرهيز و اجتناب مي كند، در مرتبه اول علم است. كسي كه با داشتن صفت خوف و احتياط، پيوسته به فضل و احسان و نيكويي هاي پروردگار متعال اميدوار است، در مرتبه دوم علم (يقين) است. كسي كه با رعايت احتياط و با داشتن اميد، محبت و شوق و علاقه پروردگار متعال در دل او جايگزين و ثابت شده است، در مرتبه سوم (معرفت) است و اگر كسي چيزي از اين آثار و علائم را در وجود خود مشاهده نكرد، به طور حتم از معرفت خداوند متعال بيگانه خواهد بود.

            بنماي رخ كه خلقي حيران شوند و واله      بگشاي لب كه فرياد از مرد و زن برآيد


لطيفه ديگر آن كه: محل علم را سينه (صدر) قرار داده است و يقين را قلب معين كرده است و محل معرفت را فواد كه باطن قلب است.

 و اين اصول سه گانه (خوف و رجاء و محبت) مانند حرم و مسجد و خانه كعبه است، پس كسي كه در محيط حرم شهر مكه داخل شد، از آزار و اذيت هاي مردم مامون است و چون از روي حقيقت و اخلاص داخل مسجد شد، جوارح و اعضاي او از به كار بردن در معصيت و مخالفت محفوظ است و چون داخل خانه كعبه شد، لازم است كه قلب خود را از اشتغال به غير خدا و از توجه و ياد مخلوق نگه دارد. پس به دقت متوجه باش، اگر حال تو طوري است كه اجازه مي دهد و راضي هستي كه مرگ به تو فرا رسيده و رخت از زندگي دنيا بربندي، البته شكر خدا را به جاي آور كه تو را چنين توفيقي داده و از راه هاي ضلال و خلاف به صراط مستقيم هدايت فرموده است.                                                                                       

و اگر احوال و اعمال تو اقتضا نمي كند كه تن به مرگ داده و راضي به فرا رسيدن قاصد اجل شوي، حتمي است كه بايد از اين حالت منصرف گشته و تصميم جدي و اراده قوي براي تحصيل سعادت خود گرفته و بر خطاها و غفلت ها و بر آنچه از عمر تو به بي حاصلي گذشته است، نادم و پشيمان گردي! و از پروردگار متعال ياري بطلب كه تو را در راه تطهير ظاهر از معاصي و تنظيف قلب و باطن از عيوب موفق بدارد! و علاقه غفلت را از قلب خود پاره كرده و آتش شهوت را از نفس خود خاموش كن!

شرح: وجه تشبيه اصول خوف و رجاء و حب به حرم و مسجد و كعبه، از اين لحاظ است كه آدم خائف در نتيجه فرار و پرهيز از عصيان چون كسي كه وارد حرم باشد از آزار و زحمت مامون مي شود و چون وارد مرحله رجاء شد و خود را از طغيان و عصيان حفظ كرد و اميد فضل داشت، مانند كسي مي شود كه داخل محيط مسجد مكه شده و به مقتضاي آن محيط و براي حفظ آداب و احترام مسجد، نهايت مراقبت را در تقوي و پرهيزكاري و حفظ آداب و اعمال و عبادات مسجد به كار برد و چون به ميدان محبت قدم گذاشت و از ماسواي پروردگار منقطع گشت، مانند كسي خواهد بود كه داخل خانه كعبه شده و به اقتضاي خانه مخصوص خدا از همه جا منقطع گشته و تنها توجه او به صاحب خانه باشد.
اما مناسب اين اصول با راضي شدن به مرگ، از اين لحاظ است كه شخص پرهيزكار و محتاط كه قدر مسلم از معاصي و خلافها اجتناب كرده و خائف است، وحشت و اضطراب و ترسي از مرگ و لقاي پروردگار ندارد.