برای اولین بار در وبلاگ طریق الی الله می بینید :

مزار نورانی آیت الحق مولانا آخوند ملا حسینقلی همدانی (ره) در حرم ملائک پاسبان حضرت اباعبدالله الحسین(ع)

 

از باب الزینب (س) حرم سید الشهدا (ع) - دربی که روبروی تل زینبیه است - وارد شوی پایین حجره چهارم مزار شریف آیت الحق و العرفان حضرت آخوند ملاحسینقلی همدانی(ره) است که دقیقا روبروی پنجره ی بیرونی قتل گاه حسینی (ع) می شود . در همان حوالی میتوان عارف بزرگ آیت الله سید مرتضی کشمیری(ره) را هم زیارت کرد . البته سنگ مزاری وجود ندارد . عکسهای بالا برای اولین بار در فضای وب منتشر می شود و از برنامه ی حدیث سرو استخراج شده اند . جای خرسندی است که مطلع شدیم یکی از ناشرین ( به جهت حفظ مطالب از بردن نام ناشر معذورم ) در بین آثار محقق ارزشمند مرحوم آیت الله مرتضی مدرس گیلانی(ره) نسخه ای خطی پیدا کرده اند که زندگی نامه حضرت آخوند به روایت شاگردان سلوکی ایشان است . این نسخه خطی که سالهاست آماده شده ولی با چند مشکل چاپ روبروست بنا بر قول ناشر محترم تا شهریور ۱۳۹۱ چاپ خواهد شد .

 

دستورالعملی از شیخ العرفاء جمال السالکین آخوند همدانی (ره)

 

ظاهراً این دستورالعمل را مرحوم حاج سیداحمد کربلائی(ره) از مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی گرفته اند و برای مرحوم آیت الله  سیدجمال الدین گلپایگانی(ره) نوشته و ایشان هم به بعضی خواصشان داده اند . اين دستورالعمل با دست خط آیت الله گلپایگانی(ره) موجود می باشد .

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

حقیقت آنچه برای سیر این عوالم یاد گرفته و نتایجش را مفصّلاً در خدمت شریف ابتداء خود بیان کردم و از کثرتِ شوق آنکه با رفقا در همه عوالم همرنگ بشوم، اُسِّ آنچه من از لوازم این سیر می‌دانستم بی‌مضایقه عرضه داشتم، حالا هم اجمالاً آن ‌را به ‌طریقي که یاد گرفتم مجدداً اظهار می‌دارم، طریق مطلوب را برای ماها معرفت نفس گفتند، چون نفس انسانی تا از عالم مثال خود نگذشته، بعالم عُقلی نخواهد رسید و تا بعالم عُقلی نرسیده، حقیقت معرفت حاصل ننموده و به مطلوبی نخواهد رسید، لذا به جهت اتمام این مقصود ، مرحوم مغفور « جزاه الله لنا خیراً جزاء المعلّمین » می‌فرمودند:

باید انسان اولاً یک مقدار زیاده از معمول ، تقلیل غذا و استراحت بکند، تا جنبة حیوانیّت کمتر و روحانیّت قوی گردد. حتی تنقّل بین الغذائین هم نکند و ثانیاً هر وقت غذا می‌خورد باید مثلاً یک‌ساعت بعد از گرسنگی بخورد و آنقدر بخورد که تمام سیر نشود، این در کمّ غذا و امّا در کیفیّتش: باید غیر از آداب معروفه ، گوشت زیاد نخورد به این معنی که شب و روز هر دو نخورد و در هر هفته دو سه روزش را شب و روز ترک کند و یکی هم اگر نتواند در کیف این درجه را ملاحظه نماید که للتّکلیف نخورد، لامحاله آجیل خور نباشد. و اگر احیاناً  نفسش زیاد مُطالبه آجیل کرد، لامحاله استخاره کند و اگر  نتواند (ترك آجيل كند) روزه‌های سه روز ماه را ترک نکند.

و اما تقلیل خواب می‌فرمودند: شبانه روزی شش ساعت خواب کند و البته در حفظ لسان و مجانبت اهل غفلت اهتمام زیاد نماید اینها در تقلیل حیوانیت کفایت می‌کند.

و اما در تقویّت روحانیّت: اولاً دائماً حزن قلبی داشته باشد بجهت عدم وصول مطلوب و ثانیاً تا می‌تواند ذکر و فکر را ترک نکند که اینها دو جناح برای سیر در آسمان معرفتند. در ذکر هم عمده سفارش اذکار صبح و شام شده، اهم آن‌ها که در اخبار وارد شده و عمده‌تر ذکر وقت خواب که در اخبار مأثوره است، لاسیّما متطهّراً در حال ذکر خواب برود.

و در شب خیزی می‌فرمودند: زمستانها سه ساعت و تابستانها یکساعت و نیم و می‌فرمودند که در سجده ذکر یونسیه یعنی در مداوت آن که شبانه روزی ترک نشود، هر چه توانست زیادتر کند، اثرش بیشتر است. اقلّ اقلّ آن چهارصدمرتبه است. خیلی اثرها برده‌ام، بنده خودم تجربه کرده‌ام، چند نفر دیگر نیز مدعی تجربه‌اند، یکی هم زمانی که خوانده می‌شود بقصد هدیه به حضرت ختمی مرتبت (صلّی الله علیه و آله و سلّم) خوانده شود.

و اما فکر، برای مبتدی ها می‌فرمودند: در مرگ فکر کند تا آنوقت که از حالش می فهمیدند که از مداومت این مراتب گیج شده فی الجمله استعدادی پیدا می‌کند آنوقت به عالم خیالش ملتفتش می‌کردند، تا این که ملتفت می‌شد؛ چند روزی همه شب و روز فکر در این می کند که بفهمد که هر چه خیال می‌کند و می‌بیند خودش و از خودش خارج نیست ،اگر این را ملکه می کرد خودش در عالم مثال می دید، یعنی حقیقت عالم مثالش را می‌فهمید و این معنی را ملکه می‌کرد در حدّ کمال . عالم مثال - که بعد از آن محو صورت است - آن به این است که باید خود بخود ملتفت شده عیاناً حقیقت مطلب را ببیند یا آنقد فکر کند که از طرف حقیقت خودش تجلی کند آنوقت می فرمودند که : باید فکر را تغییر داد و همه صورتها و موهومات را باید محو کرد و فکر در عدم کرد و اگر انسان این را ملکه نماید لابد تجلّی سلطان معرفت خواهد شد، یعنی تجلّی حقیقت خود را به نورانیت و بی صورت و جد تا کمال بها فایز آید و اگر در حال جذبه ببیند بهتر است. بعد از آن راه ترقیات عوالم عالیه را که پیدا کرده هر قدر میسر بکند اثرش را حاضر خواهد یافت و حقیقت آن عوالم فنا است که:

« عندالفنا عن النفس بمراتبها یحصل البقاء ، رزقنا الله و جمیع اخواننا »