تراوشات سلوكي از عارف واصل حضرت آيت الله حاج شيخ محمد صالح كميلي خراساني(مدظله العالي)

هديه ي وبلاگ طريق الي الله به خوانندگان محترم در آستانه حلول ماه " الله "

 - دروغ گفتن به خدا ، بدترين نوع دروغ است .

- آنچه كه سالك را به سرمنزل مقصود مي رساند ، استمرار عمل صالح است .

- براي پيشرفت در اين راه ، نه تنها اهل معصيت ، بلكه اهل غفلت را هم بايد رها كني .

- يكي از مواردي كه باعث شبهه در استاد مي شود اين است كه با جديت شروع به عمل نمي نمايند و خودسازي را پيشه ي خود نمي كند .

- استاد نيمي از راه سلوك الي الله است .

- براي اين راه كه پر از گذرگاههاي دشوار و صعب العبور است ، استاد مهذب كامل بسيار ضروري است .

- توجه به حضور همه جايي حضرت صاحب الزمان ( سلام الله عليه ) ما را در مراقبه ي بيشتر كمك خواهد كرد .

- تسلط بر نفس اماره جز با تلاش و تحمل سختي ها حاصل نمي شود .

- اگر بلايي بر سالك رو كند نبايد از آن فرار كند ، بلكه ناگزير بايد به آن راضي باشد تا به تدريج از او برطرف شود .

- تفكر در كليات عالم طبيعت ، سالك را از مشغول شدن به جزئيات باز مي دارد .

- هنگامي كه سالك از بلا فرار كند ، به تلخي مبدل مي شود و  سُرور ، هنگامي كه سالك به آن مغرور شود به بلايي عليه سالك تبديل مي گردد .

- عارت نفس به خلوت و تنهايي ، اُنس به خداوند و عالم غيب را به ثمر مي نشاند .

- تفكر لطيف و معنادار همراه با گرسنگي و سكوت ، زمينه را براي تحصيل معرفتي نوراني آماده مي كند .

- بر سالك واجب است كه حق هر صاحب حقي را ادا كند و در آن حقوق اجحاف نكند و راه عدل را نسبت به ديگران پيش گيرد چرا كه  سبب سستي و بي حالي در سيروسلوك همين اجحاف است .

- اگر سالك در دنيا به كمال رسيد كه رسيد و اگر قبل از بدست آوردن كمال از دنيا رود ، شهيد محسوب مي شود . ( مهاجري كه به سوي خدا رفته است و بعد از مرگ به كمال مي رسد )

- فرقي ميان توحيد الهي و ولايت اهل بيت عليهم السلام نيست . وقتي در عرفان عملي درباره ي وحدانيت خداوند سخن مي گوييم در حقيقت از محمد و آل محمد صلوات الله عليهم اجمعين حرف مي زنيم .

- شناخت خداوند بدون معرفت به محمد و آل محمد عليهم السلام براي هيچكس امكان ندارد .

- كسي كه بين توحيد و ولايت تفكيك قائل شود خطايش مثل روز ، روشن است و از عرفان عملي و نور باطني هيچ بهره اي نخواهد داشت .

- بعد از مرتبه ي استاد ، ذكر و فكر روشنگر و درست ، راهنمايان سالك هستند .

- سالك نبايد فقط به جنبه ي مستحبي بودن عمل نظر كند و چه بهتر با دستور استاد باشد تا از خطر حظّ نفس محفوظ بماند .

- بر سالك واجب است كه آنچه استادش درست و موجه مي داند تعبداً و الزاماً بپذيرد و گرنه با شك و ترديد و سئوال و اعتراض راه به جايي نخواهد برد .

- يكي شدن دلهاي سالكين و تمركز همتشان در معرفت خدا ، در جذب امدادهاي غيبي و بارش هاي الهي بسيار موثر است .

- بلا براي سالك نعمت است و صبر بر بلا ، از بهترين صبرهاست .

- فنا شدن در روح استاد موجبات فيض بردن از فيوضات و اشراقات استاد را فراهم مي كند زيرا استاد ، شاگردش را در باطن و اراده اش ، مستعد اين فيوضات مي بيند .

- كتمان دائمي سببي قوي در اصلاح و تكميل وجود سالك است و بستري است براي درك حقايق پنهاني كه بخاطر كوتاهي او در امر نگهداري سرّ ، از چشم او پوشيده مانده اند .

- كتمان براي پيشرفت روحي سالك اصل مهمي است با اين توضيح كه از استادش نبايد چيزي را كتمان كند .

- اگر سالك نسبت به ورودش به عرفان عملي و سيرو سلوك روحي ، به يقين برسد چاره اي جز رجوع به استاد كاملي كه مورد اطمينان او باشد ندارد و ما آن استاد را استاد خاص مي ناميم .

- تعدّد استاد در عرفان عملي براي سالك مضر است و به عمر و وقت او خسارات مي زند و سالك را به نتيجه ي مفيدي نمي رساند .

- نفي خواطر و صاف كردن ذهن و فكر از اغيار و تمركز قلب و روح در ياد حبيب – الله جل جلاله – از مهمترين امور سالك است .

- سالك با غلبه ي جنبه ي محبتي و عشق الهي بر روح ، از خاطرات سوء و ذهنيات بد خلاصي پيدا مي كند .

- سالكين را هشدار مي دهيم كه در اين راه شتاب زدگي به خرج ندهند و ياس روحي را از خود دور كنند . چرا كه هر امري هميشه در وقت خودش حاصل مي شود .

- سالك نبايد انتظار داشته باشد كه استادش هميشه مواظب او باشد و كنترل حالات او را در دست بگيرد . چرا كه استاد به اندازه فيضي كه از عالم غيب مي رسد و به اندازه ي قابليت سالك عطا مي كند .

- هنگامي كه سالك با دوستان و برادران ديني اش در مجلس ذكر خدا و در محضر استاد مي نشيند واجب است كه قلب و افكارش را از كنكاش در احوال استاد و رفقايش نگاه دارد و از راه دادن سرزنش آنها در دل و افكارش جلوگيري نمايد . زيرا اين امر جداً خطرناك است و انسان را از اعلي عليين به اسفل السافلين پايين مي آورد .

 - از ديدگاه عرفان صحيح ، ذكر مكاشفات براي اين و آن جايز نيست مگر با مشورت استاد مخصوص به خود .

- يك نوع از استخاره ، استخاره ي دل است كه در دل خود نظاره كند و ببيند كدام عمل را بيشتر مي بيند و به حكم دل خويش عمل كند .

- بر سالك پوشيده نيست كه همواره چاره اي جز پذيرفتن امر استاد ، آن هم از روي تعبد و اطاعت ندارد و اين بخاطر تربيت نفس است .

- وظيفه ي سالك جهاد مستمر و طلب پي در پي و مصرانه و تلاش و كوشش استوار در رسيدن به هدف مورد نظر است .

- بيداري در سحرگاهان و برخاستن در شب ، از مهمترين شروط سالك است و رسيدن به مقصد مورد نظر جز با تهجد محال است .

- خوب است سالك كاسب ، دنبال شغلي بگردد كه با حال سلوكي او تناسب داشته باشد . بلكه او را توانمند كرده و در امر سلوك پيش ببرد .

- احترام فقها واجب است چراكه آنها پاسبانان شريعت نوراني اند .

- اگر سالك به اصلاح عيب هاي خود بپردازد به عيوب ديگران مشغول نمي شود .

- سوء ظن از مهلكات است .

- بعضي ها دوري از دنيا را در رياضت ، و عدم سعي و تلاش در كسب و كار را پارسايي مي بينند و اين در حالي است كه مسئوليت نفقه ي خود و اهل و عيالشان بر گردنشان است .

-  مكاشفات ، خطرات و آفاتي دارد و سالك ناچار است كه آنها را كاملاً بشناسد تا از خواسته ي نفسش رها گردد .

- تفكر توحيدي و تعمق در نورانيت درون ، به سالك مجالي نمي دهد كه در مكاشفه ها بينديشد .

- تمرين و عادت دادن نفس به انجام واجبات و ترك محرمات ، در به دست آوردن ملكه ي تقوا و عدالت ( اكتساب آن واجب است ) براي هر مسلمان از مرد و زن امري اخلاقي و ضروري است .

- تقوا مراتبي دارد و سالك در مرتبه ي بالاي تقوا ، به نور افعال و افكار خود متاثر شده و كامل مي گردد .

- بر سالك لازم است كه براي رسيدن به هدف ، باصلابت و قوت گام بردارد و نفس خود را رها نكند كه شك و ترديد در آن راه پيدا كند .

- بر سالك لازم است كه به تعمّق و انديشه در ذات خود و شناخت نفسش مشغول شود .

- سالك خودش صاحب گنج و گوهر ذي قيمت الهي است و استخراج اين گنج  به دست اوست .

- سالك نبايد به كمتر از خداي سبحان راضي شود و خواسته ي خدا را بر هواي نفس مقدم بدارد .

- تحمل جفاي مخلوق و آزار ديگران ، خودخواهي نفس را درهم مي شكند و صفايي در روح ايجاد مي كند . پس از اين حالت استقبال كن و در هر حال آن را غنيمت بشمار .

- سالك از ديدن عالم طبيعت و موجودات هستي ، لذت مي برد . زيرا در آنها محبوب حقيقي خود را مي بيند .

- در نهايت سلوك ، حقيقت اشياء و حقيقت نفس ِ سالك براي او كشف مي شود و از مرحله ي علمي به مرحله ي عيني و حقيقي منتقل مي شود . و در اين هنگام ندا مي دهد : ليس في الدار غيره ديار ( در خانه غير از صاحب خانه كسي نيست )

- شريعت ، طريقت و حقيقت اموري سه گانه هستند كه لازم و ملزوم يكديگرند و هيچ گاه در سير روحي و عملي سالكين الي الله ، از يكديگر جدا نمي شوند .

- راه رسيدن به حقيقت قرب و كمال ، همان عمل به شرع است و لا غير .

- مطالعه ي كلمات و سخنان عرفا و بيان احوال ايشان ، باعث ازدياد محبت سالك به اولياء و صالحين مي شود و بدين وسيله در مراتب باطني ترقي مي كند .

- هنگامي كه صفاي دل محقق شود و سالك بتواند از عبوديتي كه ريشه ي آن ربوبيت است برخوردار شود ، اينجاست كه ديگر چيزي جز مورد رضاي خدا از او صادر نمي شود و هرچه نزد خدا ناپسند و مكروه است از او زدوده مي شود .

- پس تو اي سالك ممكن است در دل خود راضي به قضا و قدر الهي باشي ولي با اين حال رفع اتفاقات رقم خورده را بخواهي .

- راه خدا ، راه محبت و توحيد است .

عبدعاصي : اين مطلب هديه ي حقير است به جهت حلول ماه "ضيافت الله"  . مطالب فوق العاده مهم و ارزشمند است . با دقت و كلمه به كلمه بايد خواند تا هم بر جان و روح بنشيند و هم درك و هضم شود . وبلاگ طريق الي الله بسته به موقعيت و شرايط در ماه مبارك بروز مي شود . ملتمس دعا . ياعلي مددي

ارتباط با مدير وبلاگ طريق الي الله       tariqe11elallah@yahoo.com